سرزمین هنر پرور و پر آوازه اصفهان چشم و چراغ این مرزوبوم است. آوازه این شهر به سرپنجه سحر آفرین هنرمندانی عاشق است که بدان رنگ و جلا داده و رونق و فر بخشیده اند که به هر طرف که می نگری دری از بهشت را به روی خود گشوده می بینی.
به جرات می توان گفت که فرش ایرانی را قدمتی به قدمت تاریخ پر افتخار این مرزوبوم است.تاریخی سراسر آمیخته با خون و جان این مردم.
بوده اند خاندان های هنروری که با جانی آگاه قرنهای قرن در پای دار قالی نشسته و اصیل ترین نقش ها را که حکایت گوی لطیف ترین ذوقهاست خلق کرده اند و داستان عشق آنان با در هم تنیدن نقش و رنگ بر جبین قالی و قالیچه جاودان گشته.
خیل عظیم حرف وابسته به بافندگی فرش از دور افتاده ترین نقاط این ملک تا شناخته شده ترین مراکز عرضه و تولید فرش همه و همه به حق سزاوار عالی ترین ثنا ها و شایسته ترین درود هایند زیرا که آنان عرضه کننده شاخص ترین میراثهای هنری این مردم به جهانیانند و در این میان نام پر آوازه خاندان با فضیلت دردشتی از لونی دیگر است. چرا که استادان برخاسته از این خاندان هنر پرور ، هر یک از سبک و اسلوبی ویژه و برجسته برخوردارند. خاندانی که هیچ گاه دامن هنر را به شوائب مادی آلوده نساخت.
و به راستی چیست این هنر ؟
آیا جز شعله عشقی سر کش است ؟!
آیا به راستی جز بیناگر غوغای درون و طوفان ضمیری در اشتیاق وصال به معشوق است ؟!
آیا بجز دردی و رنجی ، شرری و آرزویی است ؟
و اینجاست که نام دردشتی با نام عزیز عشق در هم تنیده و عاشق ((نکند عاشقی چه کند))
این خاندان دار قالی را سجاده خود دانسته و پیش از آنکه خلق و ابداع نمایند ، با لکه لکه رنگ و خط به خط طراح به عبادت پرداخته و با خلق آثاری بدیع ، در واقع اثری شایسته خشنودی معشوق خلق نموده اند.
در این خاندان هر رنگ ، عبادت گوی نیایشی به درگاه خالق یکتاست که تنها آنانی به راز و رمز آن پی می برند که عمری را به زبان هنر به ستایش معبود ازلی پرداخته و سالها به این شیوه و طریق ، حضرت دوست را به عبادت نشسته باشند .
سرسلسله مشتاقان و عاشقان این خاندان مرحوم علی دردشتی است.
او به سال 1300 چشم به جهان گشود. از کودکی به سیاق اسلاف صالح خود به فرش روی آورد که دیری نپائید که خود صاحب سبک و آوازه ای فراگیر شد.
وی با استفاده از ابریشم چله در تحریر بافی فرش توانست این کار را تا بدان پایه و مایه اعتلا دهد که سرمشق سایر هنروران این رشته در مهمترین مراکز تولید آن دراصفهان و نائین قرار گیرد.
او نیز چون اجدادش شیفته اهل بیت عصمت و طهارت بود . تا آنجا که حتی از بافتن نام ((علی)) در ذیل فرش های بافت خود پرهیز داشت و فرش های خود را با عنوان ((اصفهان 110 دردشتی)) مزین می ساخت که این فرش ها امروزه در بین هنر پژوهان و هنر شناسان از قدر و منزلتی ویژه و بایسته برخوردار است.
و سر انجام جان شیفته علی دردشتی خالق گل بوته و اسلیمی خالق نقش و طرح و خالق هزاران هزار زیبایی و لطافت در اواخر موسم گل در سوم خرداد ماه سال 1379 به دیدار جانان شتافت.
اما این پایان کار نیست ، زیرا همچنان که پدرانش دست به دست و نسل به نسل این هنر را به فرزندان خود منتقل ساختند او نیز امانت گرانبهای خود را به فرزندش آقای مهندس اصغر دردشتی سپرد و امروز ایشان است که با بهره گیری از تجارب نیاکان خود و با استفاده از دانش روز و آگاهی و درک صحیح از زوایای این هنر شریف به خلق آثاری مطابق سلیقه روز دنیا اشتغال دارد.